۳ مطلب در آذر ۱۳۹۷ ثبت شده است
-
۱۹ آذر ۹۷ ، ۲۲:۴۳ ۰ نظرمی خواستم با ماشین بپیچم داخل کوچه یک ماشین دیگر در حال بیرون آمدن از کوچه بود مجبور شدم کاملآ بایستم تا اون بیرون بیاد ناگهان درب های ماشینم باز شد و چند نفر سوار شدند من مات و مبهوت آنها را نگاه می کردم بعد از لحظاتی متوجه شدم سر کوچه ایستگاه تاکسی است و تعداد زیادی مسافر برای سوار شدن به تاکسی هایی که از راه می رسند با هم رقابت می کنند و تصور کرده بودند ماشین بنده تاکسی است و این چند نفر با عجله سوار شده بودندبنده به آنها گفتم ببخشید می خواستم بپیچم داخل کوچه و تاکسی نیستم،یکی از آنها گفت کمی برو جلوتر ما پیاده می شیم ضایع است اینجا جلوی مسافرهای دیگر دوباره پیاده شیم.من خیلی خیلی عجله داشتم واز طرف دیگر جوانمردیم اجازه نمی داد آنها را ضایع کنم شما جای من بودید چکار می کردید؟ بنده جوانمردی نکردم و گفتم ببخشید می روم داخل کوچه اگر با من می آیید در خدمتتان هستم و آنها از ماشین پیاده شدند ومن تا چند روز عذاب وجدان داشتم.۱۱۶ آخوند کرمانی
-
۱۷ آذر ۹۷ ، ۲۱:۲۴ ۰ نظر
این خاطره را دوستم که روحانی بود برایم تعریف کرد بنده از قول او نقل می کنم او می گفت:در مجلسی تعدادی از آشنایان دور هم نشسته بودیم یکی از بنده سوال کرد اکنون کجا مشغولی ؛من گفتم در فلان روستا کار تبلیغی میکنم .مادر زن بنده که مثل همه ی مادر زنها رابطه ی خوبی با داماد عزیزش نداشت به من گفت آنجا هم مثل اینجا به آخوندها فحش می دهند ؟ بنده ی حقیرگفتم آخه اینم شد سوال همه جا مثل هم است من نمی دانم پشت سرمان چه می گویند اما جلو ی رویمان فحش مادر زن می دهند وما هم راضی هستیم با شنیدن این حرف اهل مجلس خندیدن و چهره ی مادر خانو مم تماشایی بود بعد از اون ماجرا دیگه هیچ وقت به من تیکه نمی انداخت.
۱۹۳ آخوند کرمانی -
۰۴ آذر ۹۷ ، ۱۰:۰۹ ۱ نظر
پیش خود خیال می کردم حداقل شانزده می گیرم
اما وقتی رفتم پیش استاد تا نمرمو بگیرم
گفت که هشت گرفتی الهی برات بمیرم
دنیا برام سیاه شد مثل شبی که برق رفته بود
همون شبی که از ترس سگ خونمون مرده بود
دلم می خواد باز بگم از اون سگ قشنگم
از اون سگ با وفا از اون سگ یه رنگم
دلم نمی خواد بگم از این دیار غربت
ازدنیایی نیست تو اون حتی یه جو محبت
تو این دیار غربت دلم خیلی گرفته
خیلی وقته شکسته اما بهم نگفته
نمی دونم سبک شعرم چیه ؟فکر می کنم شعر نو باشه ٬نو یا دسته دو بودنش مهم نیست مهم این است آنچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند ۰عیب و نقصاشو به بزرگی خودتون ببخشید۰
۱۸۲ آخوند کرمانی
درباره من
آخرين عناوين
- مادر بزرگم در زلزله خیلی شانس آورد
- پاسخهای با مزه
- ما که ترکیدیم آمریکا را هم بترکون
- سلب توفیق
- داستان جالب:ابراز وجود وخودنمایی مانع موفقیت است
- خاطرات با مزه:تو ایران اگه بگی رفتم کره ماه طرف مقابل میگه من سه دفعه رفتم
- جلوی جمع ضایع شدن خیلی بداست.
- خاطرات با مزه:گاهی وقتها اتفاقی ضایع می شویم
- خاطرات با مزه:مطالب دیواری به درد سخنرانی نمی خورد
- خاطرات با مزه؛؛شما جای من بودید چکار می کردید
پربحث ترين ها
- خاطرات با مزه:گاهی وقتها اتفاقی ضایع می شویم
- مادر بزرگم در زلزله خیلی شانس آورد
- شعربامزه؛ این شعر را در دوران دبیرستان گفتم
- خاطرات بامزه:پراید
- داستان جالب:ابراز وجود وخودنمایی مانع موفقیت است
- خاطرات با مزه:مطالب دیواری به درد سخنرانی نمی خورد
- خا طرات با مزه :بعضی مدعی هستند همه ی زیر بنا ها در دوران پهلوی ساخته شده
- جلوی جمع ضایع شدن خیلی بداست.
- پاسخهای با مزه
- خاطرات بامزه: آخه اینم شد سوال
پربازديدترين ها
- خاطرات بامزه: آخه اینم شد سوال
- خاطرات بامزه:پراید
- خاطرات با مزه:تو ایران اگه بگی رفتم کره ماه طرف مقابل میگه من سه دفعه رفتم
- سلب توفیق
- خاطرات با مزهقضاوت عجولانه
- شعربامزه؛ این شعر را در دوران دبیرستان گفتم
- جلوی جمع ضایع شدن خیلی بداست.
- خاطرات با مزه؛بعضی ها سوال می پرسند ولی از پاسخ آن ناراحت می شوند
- خا طرات با مزه :بعضی مدعی هستند همه ی زیر بنا ها در دوران پهلوی ساخته شده
- داستان جالب:ابراز وجود وخودنمایی مانع موفقیت است
محبوب ترين ها
- سلب توفیق
- داستان جالب:ابراز وجود وخودنمایی مانع موفقیت است
- خاطرات با مزه:مطالب دیواری به درد سخنرانی نمی خورد
- مادر بزرگم در زلزله خیلی شانس آورد
- خاطرات با مزهقضاوت عجولانه
- خاطرات با مزه:تو ایران اگه بگی رفتم کره ماه طرف مقابل میگه من سه دفعه رفتم
- شعربامزه؛ این شعر را در دوران دبیرستان گفتم
- خاطرات با مزه؛؛شما جای من بودید چکار می کردید
- ما که ترکیدیم آمریکا را هم بترکون
- خاطرات با مزه؛بعضی ها سوال می پرسند ولی از پاسخ آن ناراحت می شوند
آخرین نظرات
- Pain....🖤
۵ اسفند ۰۱، ۰۰:۳۷ - ماه زده - متشکریم از اینکه جواب دادید موفق و ...
۲۷ دی ۹۷، ۱۷:۱۱ - ا. سیدی - با عرض سلام و احترام
شما را دعوت ...
۲۶ دی ۹۷، ۰۰:۰۰ - ا. سیدی - جالب بود. :) دعوتی به وبلاگم
۴ آذر ۹۷، ۱۰:۵۱ - دوست - وایییییی...خخخخخخ
۲۵ آبان ۹۷، ۰۹:۴۹ - دخترِ بی بی
آرشيو
- اسفند ۱۴۰۱ (۱)
- بهمن ۱۳۹۹ (۱)
- آذر ۱۳۹۸ (۱)
- ارديبهشت ۱۳۹۸ (۱)
- اسفند ۱۳۹۷ (۱)
- بهمن ۱۳۹۷ (۲)
- دی ۱۳۹۷ (۲)
- آذر ۱۳۹۷ (۳)
- آبان ۱۳۹۷ (۴)
نويسندگان
- آخوند کرمانی (16)