۱۵ مطلب با کلمهی کلیدی «آخوند کرمانی» ثبت شده است
-
۰۴ آذر ۹۷ ، ۱۰:۰۹ ۱ نظر
پیش خود خیال می کردم حداقل شانزده می گیرم
اما وقتی رفتم پیش استاد تا نمرمو بگیرم
گفت که هشت گرفتی الهی برات بمیرم
دنیا برام سیاه شد مثل شبی که برق رفته بود
همون شبی که از ترس سگ خونمون مرده بود
دلم می خواد باز بگم از اون سگ قشنگم
از اون سگ با وفا از اون سگ یه رنگم
دلم نمی خواد بگم از این دیار غربت
ازدنیایی نیست تو اون حتی یه جو محبت
تو این دیار غربت دلم خیلی گرفته
خیلی وقته شکسته اما بهم نگفته
نمی دونم سبک شعرم چیه ؟فکر می کنم شعر نو باشه ٬نو یا دسته دو بودنش مهم نیست مهم این است آنچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند ۰عیب و نقصاشو به بزرگی خودتون ببخشید۰
۱۸۲ آخوند کرمانی -
۲۵ آبان ۹۷ ، ۰۹:۰۵ ۰ نظر
یک روز به جای یکی از روحانیون به عنوان امام جماعت به دانشگاه رفتم بعد از نماز جلوی نمازخانه یک دانشجو سؤال کرد:آیا روح همان روان است؟من گفتم:بله فکر کنم روح وروان یکی باشند .
او گفت:اگر روح همان روان است چرا به شما می گویندروحانی بهتر نیست بگویند روانی؟
بنده گفتم؛در علوم قدیمه که ما می خوانیم لفظ روح به کار رفته ودر علوم جدیدی که شما می خوانید به آن روان می گویند برای همین به بنده روحانی وبه جنابعالی روانی میگو یند.
من بعدها فهمیدم که پاسخم به طور کامل اشتباه بوده وروح مقوله ای متفاوت از روان است.ولی هنوز ندانستم چرا دانشجوهای دیگری که پاسخ بنده را شنیدند خندیدند وچرا دانشجوی سوال کننده نا راحت شد.
۱۵۶ آخوند کرمانی -
۰۵ آبان ۹۷ ، ۲۳:۰۸ ۰ نظر
یک روز آخر وقت به یک اداره رفتم پرونده ام رانزد کارمند مربوطه بردم او به من گفت سریع برو طبقه بالا وامضا کن وبیا به او گفتم شما هستید تا من بیایم .او گفت خیالت راحت امروز تا کار تو را انجام ندهم نمی روم.چند دقیقه بعد برگشتم دیدم نیست با عصبانیت به کارمندی که پشت میز دیگری در همان اتاق نشسته بود گفتم فردی که پشت آن میز نشسته بود کجا رفت او گفت چطور مگه گفتم اوبه من گفت می ماند تا کار مرا انجام دهد کارمند گفت ببینم مستی یا همین جور هستی گفتم یعنی چه گفت بابا پشت آن میزمن بودم فقط از پشت آن میز بلند شدم ونشستم پشت این میز حالا کارت را بده انجام بدم.من خنده ام گرفته بودعجله هم داشتم از کار خودم خجالت هم می کشیدم.
۱۵۱ آخوند کرمانی -
۰۲ آبان ۹۷ ، ۱۵:۵۳ ۰ نظر
در مترو تهران همراه یک حاج آقا به طرف حرم حضرت امام می رفتیم که یک پیرمرد با کلاس شروع به صحبت با حاج آقا کرد ،اومی گفت: همه ی زیر بناهای کشور در دوران پهلوی ساخته شده وخود من در زمان محمد رضاشاه سرباز بودم وآن زمان ما راآورده بودندتا زیر بنای همین مترو را درست کنیم ،آن زمان شاه ایران در فکر ساخت مترو بود.
حاج آقا :پدر بزرگ بنده هم در همان زمان سرباز بود وتعریف می کردکه سربازان را آورده بودند تا زیربنای حرم امام خمینی (رحمه الله)را درست کنند.
پیرمرد:چرا حرف بی خود می زنی
حاج آقا:حرف بی خود نمی زنم مگر می شود شاه ایران به فکر ساخت مترو ازتهران تا حرم حضرت امام(رحمه الله)باشدولی به فکرساخت حرم حضرت امام (رحمه الله)نباشد.
۱۵۵ آخوند کرمانی -
۰۲ آبان ۹۷ ، ۱۴:۵۳ ۱ نظر
یک ماشین پراید و یک موتور سیکلت داشتم با ماشین به نماز و اداراه جات و با موتور به حوزه علمیه می رفتم یک روز ظهر با ماشین از نماز برگشتم و خواستم موتور را از درب خانه بیرون بیاورم و به حوزه بروم اما به ساعت نگاه کردم و دیدم دیرم شده سریع موتور را روی جک زدم و سوار ماشین شدم و به سرعت به طرف حوزه رفتم در راه دیدم که رانندگان دیگر مرا نگاه می کنند سر چهار راه پشت چراغ قرمز که ایستادم یک موتور سیکلت کنار ماشین آمد و به من گفت حاج آقا درست است که پراید ایمنی اش پایین است اما کلاه کاسکت که نمی خواهد.آخه من کلاه و کاسکت پوشیده بودم تا سوار موتور شوم ولی یادم رفته بود آن را بردارم وباکلاه کاسکت سوار پراید شده بودم.
۲۰۲ آخوند کرمانی
درباره من
آخرين عناوين
- مادر بزرگم در زلزله خیلی شانس آورد
- پاسخهای با مزه
- ما که ترکیدیم آمریکا را هم بترکون
- سلب توفیق
- داستان جالب:ابراز وجود وخودنمایی مانع موفقیت است
- خاطرات با مزه:تو ایران اگه بگی رفتم کره ماه طرف مقابل میگه من سه دفعه رفتم
- جلوی جمع ضایع شدن خیلی بداست.
- خاطرات با مزه:گاهی وقتها اتفاقی ضایع می شویم
- خاطرات با مزه:مطالب دیواری به درد سخنرانی نمی خورد
- خاطرات با مزه؛؛شما جای من بودید چکار می کردید
پربحث ترين ها
- خاطرات با مزه:گاهی وقتها اتفاقی ضایع می شویم
- مادر بزرگم در زلزله خیلی شانس آورد
- شعربامزه؛ این شعر را در دوران دبیرستان گفتم
- خاطرات بامزه:پراید
- داستان جالب:ابراز وجود وخودنمایی مانع موفقیت است
- خاطرات با مزه:مطالب دیواری به درد سخنرانی نمی خورد
- خا طرات با مزه :بعضی مدعی هستند همه ی زیر بنا ها در دوران پهلوی ساخته شده
- جلوی جمع ضایع شدن خیلی بداست.
- پاسخهای با مزه
- خاطرات بامزه: آخه اینم شد سوال
پربازديدترين ها
- خاطرات بامزه: آخه اینم شد سوال
- خاطرات بامزه:پراید
- خاطرات با مزه:تو ایران اگه بگی رفتم کره ماه طرف مقابل میگه من سه دفعه رفتم
- سلب توفیق
- خاطرات با مزهقضاوت عجولانه
- شعربامزه؛ این شعر را در دوران دبیرستان گفتم
- جلوی جمع ضایع شدن خیلی بداست.
- خاطرات با مزه؛بعضی ها سوال می پرسند ولی از پاسخ آن ناراحت می شوند
- خا طرات با مزه :بعضی مدعی هستند همه ی زیر بنا ها در دوران پهلوی ساخته شده
- داستان جالب:ابراز وجود وخودنمایی مانع موفقیت است
محبوب ترين ها
- سلب توفیق
- داستان جالب:ابراز وجود وخودنمایی مانع موفقیت است
- خاطرات با مزه:مطالب دیواری به درد سخنرانی نمی خورد
- مادر بزرگم در زلزله خیلی شانس آورد
- خاطرات با مزهقضاوت عجولانه
- خاطرات با مزه:تو ایران اگه بگی رفتم کره ماه طرف مقابل میگه من سه دفعه رفتم
- شعربامزه؛ این شعر را در دوران دبیرستان گفتم
- خاطرات با مزه؛؛شما جای من بودید چکار می کردید
- ما که ترکیدیم آمریکا را هم بترکون
- خاطرات با مزه؛بعضی ها سوال می پرسند ولی از پاسخ آن ناراحت می شوند
آخرین نظرات
- Pain....🖤
۵ اسفند ۰۱، ۰۰:۳۷ - ماه زده - متشکریم از اینکه جواب دادید موفق و ...
۲۷ دی ۹۷، ۱۷:۱۱ - ا. سیدی - با عرض سلام و احترام
شما را دعوت ...
۲۶ دی ۹۷، ۰۰:۰۰ - ا. سیدی - جالب بود. :) دعوتی به وبلاگم
۴ آذر ۹۷، ۱۰:۵۱ - دوست - وایییییی...خخخخخخ
۲۵ آبان ۹۷، ۰۹:۴۹ - دخترِ بی بی
آرشيو
- اسفند ۱۴۰۱ (۱)
- بهمن ۱۳۹۹ (۱)
- آذر ۱۳۹۸ (۱)
- ارديبهشت ۱۳۹۸ (۱)
- اسفند ۱۳۹۷ (۱)
- بهمن ۱۳۹۷ (۲)
- دی ۱۳۹۷ (۲)
- آذر ۱۳۹۷ (۳)
- آبان ۱۳۹۷ (۴)
نويسندگان
- آخوند کرمانی (16)